کد مطلب:29684 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

بی رغبتی به دنیا












5621. امام علی علیه السلام: ای بندگان خدا! شما را به پروای الهی سفارش می كنم كه توشه و پناه است؛ توشه ای است كه به مقصد می رسانَد، و پناهی است كه می رهاند. شنواننده ترین فراخوان، به سوی آن فرا می خوانَد، و بهترین فراگیرنده، آن را درك می كند. پس فراخواننده اش آن را شنوانید و فراگیرنده آن، رستگار گردید.

بندگان خدا! پروای الهی، دوستان خدا را از انجام دادن حرام های او نگه داشته، و ترس از او را در دل هایشان دایمی كرده است، به گونه ای كه آنان را در شب ها بیدار نگه می دارد و در شدّت سرمای روزها، تشنه می گذارد.

آسایش را با رنج، و سیرابی را با تشنگی به دست آوردند. مرگ را نزدیك شمردند و به كار شتافتند، و آرزو را دروغ شمردند و اجل را در نظر آوردند.

پس به راستی كه دنیا، سرای نابودی و سختی و دگرگونی و عبرت گیری است. برای نابودی [ دنیا]، این بس كه روزگار، كمان خویش را كشیده است، در حالی كه تیرش خطا نمی رود و جراحتش بهبود نمی یابد، زنده را به تیر مرگ می زند، و سالم را به تیر بیماری، و نجات یافته را به تیر خستگی.

روزگار، خورنده ای است كه سیری نمی پذیرد، و نوشنده ای است كه تشنگی اش فرو نمی نشیند.

از سختی های دنیا، این است كه انسان، چیزی را كه نمی خورَد، جمع می كند، و جایی را كه در آن ساكن نمی شود، می سازد و آن گاه، در حالی كه هیچ مالی با خود نمی بَرَد و هیچ بنایی را منتقل نمی كند، به سوی درگاه الهی راهی می شود.

و از دگرگونی آن این است كه می بینی به [ حال] كسی كه [ روزی] به او ترحّم می كردند، غبطه می خورند، و به دیگری كه به او غبطه می خوردند، [ روزی] ترحّم می كنند و این نیست، جز به خاطر نعمتی كه از دست رفته و نعمتی كه فرود آمده است.

و نشان عبرت دنیا این است كه انسان به آرزویش نزدیك می شود؛ امّا دست اجل، رشته [ زندگی] او را می بُرَد و در نتیجه، نه آرزویی به دست می آید و نه آن فرد [ از چنگال مرگ]، رها می گردد.

منزّه است خدا! شادی دنیا چه قدر فریبنده است، و سیرابی آن، چه قدر تشنگی آور است، و سایه آن، چه قدر سوزنده! نه آینده را می توان رد كرد، و نه گذشته را می توان باز آورد.

منزّه است خدا! چه قدر زنده به مُرده نزدیك است؛ چرا كه به وی ملحق می شود! و چه قدر مرده از زنده دور است؛ چرا كه از او بُریده است!

هیچ چیزی از بدی بدتر نیست، بجز كیفر آن، و هیچ چیزی از خوبی بهتر نیست، جز ثواب آن؛ و هر چیزی از دنیا شنیدنش بزرگ تر از دیدن آن است و هر چیزی از آخرت، دیدنش بزرگ تر از شنیدن آن است. پس باید شنیدن از دیدن، و خبر از غیب، شما را كفایت كند.

بدانید آنچه از دنیا كم شود و به آخرت افزوده گردد، بهتر است از آنچه از آخرتْ كم گردد و به دنیا افزوده شود. چه بسیار كم شدن كه سودآور است و زیاد شدن كه زیانبار است.

آنچه بِدان فرمان داده شده اید، گسترده تر از آنی است كه از آن نهی شده اید، و آنچه برای شما حلال شده، بیشتر است از آنچه بر شما حرام گشته است. پس به خاطر آنچه بسیار است، از آنچه كم است، دست شویید، و برای آنچه گسترده است، از آنچه محدود است، دست بردارید. [ خداوند، ] روزیِ شما را ضمانت كرده است و [ در عوض، ] فرمان عمل كردن به شما داده شده است.

بنا بر این، مبادا آنچه برای شما ضمانت شده، از آنچه انجام دادن آن بر شما واجب گشته، نزد شما برتر باشد - با آن كه شك بر یقینْ چیره شده و یقین را از بین برده است -، به گونه ای كه گویی آنچه برای شما ضمانت شده، بر شما واجب شده است، و آنچه بر شما واجب گشته، از عهده تان برداشته شده است.

به عمل بشتابید و از سرزده آمدنِ مرگْ بترسید؛ چون امیدی كه نسبت به بازگشتِ نصیب و روزی هست، نسبت به بازگشت عمر نیست. همچنین روزی ای كه امروز از دست رفته، به افزونیِ آن در فردا، امید هست؛ ولی عمری كه دیروز از دست رفته، به بازگشت آن در امروز، امید نیست. امید، همراه آینده و یأس، همراه گذشته است. پس: «اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ ی وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ؛ [1] از خدا آن گونه كه حقّ پروا كردن از اوست، پروا كنید، و زینهار! جز مسلمان نمیرید».[2].









    1. آل عمران، آیه 102.
    2. نهج البلاغة: خطبه 114. نیز، ر. ك: خطبه 103 و 111 و 113 و 132 و 203 و 226، تحف العقول: 218، عیون الحكم و المواعظ: 3421/158 و 6242/370.